خبرگزاری مهر - گروه هنر- محمد صابری، عطیه موذن: «سوران» دومین محصول مرکز سریال سوره است؛ سریالی که تا قبل از «عاشورا» هر هفته روی آنتن میرفت و به یکی از قهرمانان کرد سرزمینمان یعنی امیر سعیدزاده معروف به سعید سردشتی میپرداخت. سریال «سوران» با ساختاری متفاوت سعی کرد به دور از کلیشههایی که در این چند دهه به معرفی قهرمانان پرداخته است قصهای از مبارزههای این شخصیت قهرمان را به تصویر بکشد و مخاطب را با التهابات کردستان در قبل و بعد از انقلاب مواجه کند.
از امتیازات این سریال که به کارگردانی سروش محمدزاده ساخته شد، اقتباسی بودن آن بود. در این سریال از کتاب «عصرهای کریسکان» که به زندگی این قهرمان میهنمان میپردازد، بهره گرفته شده است. در بیان توفیقات این مجموعه تلویزیونی میتوان به واکنشهای مجازی و سنگاندازیهای گروهک کومله اشاره کرد که به گفته عوامل سریال سعی در توقف پخش این اثر هم داشتهاند.
بعد از پخش این سریال با وحید پناهلو مدیر مرکز سریال سوره گفتگویی داشتیم و درباره کم و کیف ساخت این مجموعه و حتی محصولاتی فراتر از این سریال که در این مرکز در دستور کار است، گفتگو کردیم.
* به نظرم ابتدا از تاریخچه مرکز سریال سوره بفرمایید و اینکه بحث سریالسازی در این مرکز از چه زمانی ضرورت پیدا کرد؟
- تالیف و ساخت سریال از گذشته در حوزه هنری وجود داشته است. به طور مثال سریال «مسافر ری» به کارگردانی داوود میرباقری، اما این جنس از آثار انگشت شمارند. در برخی از مجموعهها هم حوزه مشارکت محتوایی و فنی داشته، از تولید فیلمنامه تا خدمات پس تولید. به علاوه نگارش برخی از فیلمنامهها که مهمترین آنها فیلمنامه سریال «دا» بود که براساس کتابی به همین نام نوشته شد. حتی سریال «قرارگاه سری نصرت» نیز از همان زمان مطرح شد که فکر میکنم به سالهای ۹۵ یا ۹۶ برمیگردد. کتابهای دیگری هم بود بحث اقتباس از آنها مطرح بود، اما هیچ یک از این آثار به سرمایهگذاری و تولید نرسید. پیش از این یک دفتر تولید متن در سازمان سینمایی سوره داشتیم که فیلمنامهها در آنجا به نگارش درمیآمد و بعد در نظر گرفته میشد که برای سریال یا سینمایی تولید شود اما به شکل کاملی به خروجی نرسیده بود. در ابتدا بنایی بر راهاندازی مرکز سریال سوره نداشتیم و هدفمان به سرانجام رساندن پروژههای ناتمام بود، اما اوایل سال ۱۴۰۰ به این نتیجه رسیدیم که سازمان سینمایی سوره برای آنکه بتواند زنجیره محصولات خود را کامل کند و آنها را به نتیجه برساند، نیاز است که یک مرکز تخصصی و متمرکز برای قالب سریال راهاندازی کند. از همین رو تمرکز جدی با تعریف یک هویت مستقل و ساز و کار و فرآیند اختصاصی برای تولید مجموعههای نمایشی در دستور کار قرار گرفت. ابتدای این شکلگیری مرکز تازه تاسیس، همراه شد با تفاهم نامهای که برای تولید محتوا با سازمان صدا و سیما منعقد شده بود و در آن قرار بر این بود که ۲ مجموعه نمایشی تولید شود.
* یعنی این قرارداد فقط برای سریال منعقد شده بود؟
- خیر، فقط برای سریال نبود بلکه این قرارداد کلان تامین محتوا شامل متن و فیلمنامه، مجموعه انیمیشن، تیزر، نماهنگ، مستند، برنامه تلویزیونی و فیلم کوتاه میشد که به نظرم اتفاق درست و مبارکی بود. اینکه سازمان صدا و سیما از ظرفیتها و قابلیتهای سازمانهای بیرون استفاده کند، یک اتفاق برد – برد محسوب میشود. مشابه چنین قراردادی بین سازمان صداو سیما و دیگر سازمانهای تولیدی هم بسته و به اجرا رسیده است. ۲ پروژه «کاتب اعظم» و «سوران» بر اساس همین تفاهم طراحی و تولید شد. هم چنین نگارش فیلمنامه «قرارگاه سری نصرت».
*استقرار مرکز سریال چه امتیازی را برای سازمان سینمایی سوره به وجود آورد؟ آیا صرفاً برای تامین امکانات بود یا امتیازهای دیگری را هم در برداشت؟
- این تمرکز و تفکیک کار باعث شد که از مرحله صفر و طراحی، یک پروژه سریال را جلو ببریم چون نگارش، طراحی و تولید یک سریال با یک اثر سینمایی تفاوتهای جدی دارد و مرسوم هم نیست که یک مرکز همزمان بر این ۲ قالب متمرکز شود. اینگونه میتوانستیم اقتضائات پروژهها را با توجه بستر پخش، مخاطب هدف و برنامهریزیهای لازم را دقیقتر و استانداردتر در نظر بگیریم. کار سریال پُرهزینه و زمانبر است و یکی از دلایلی که شاید پروژهها در سبک و سیاق گذشته به نتیجه نمیرسیدند این بود که طراحی متمرکز روی آنها وجود نداشت. پروژههای مختلفی در سالهای گذشته وجود داشت که ایده آنها مطرح میشد و وارد نگارش میشدند، اما به تولید و خروجی نرسیده است.
*همکاری با صدا و سیما چگونه پیش رفت؟
- بعد از اینکه قرارداد با صدا و سیما بسته شد، با تشکیل یک شورای مرتبط طرحها را دریافت کردیم. در این پروسه نویسندگان و تهیهکنندگان نیز طرحهای خود را ارسال میکردند و ما بعد از ۲ یا ۳ ماه شروع به گزینش طرحها کردیم. یعنی طرحها را میخواندیم و بعد فکر میکردیم که چه نسبتی با حوزه هنری دارند یا چه ضرورتی برای تولید آنها وجود دارد. برخی از این طرحها هم از کیفیت خوبی برخوردار نبودند. همانطور که میدانید تهیهکنندگان و نویسندگان طرحهایی دارند که هر جا مجوز نمیگیرد، آنها را به جای دیگر یا بعد از تغییر مدیران به فرد بعدی و به نهادی دیگر ارایه میدهند و طرحهایی وجود دارند که همینطور سالهاست در حال چرخش است. در حالحاضر در شبکه نمایش خانگی نیز این سبک چرخش کار وجود دارد و گاهی برخی پلتفرمها سریالی را خریداری و پخش میکنند که توسط پلتفرمهای دیگر رد شده است. برای اینکه ما هم دچار سرنوشتهای مشابه نشویم، روی استفاده از امکاناتی که اقتباس از آثار در اختیارمان قرار میدهند، سرمایهگذاری کردیم. یک تیمی از همکاران لیست بلند بالایی از کتابها را بررسی کردند. جذابیت قصه و کاراکترها، جهان داستان، ظرفیت سریال شدن، ضرورت پروژه متناسب با مناسبات امروز جامعه، هزینههای تولید و تبعات نمایشی شدن آن در این کارگروه مورد بررسی قرار گرفت. گنجینهای که سالها در حوزه هنری وجود داشت و آثار زیادی توسط انتشارات سوره مهر تالیف، تحقیق و چاپ شده بود و ما فکر کردیم این رهیافت میتواند تمایز مرکز سریال سوره در حوزه هنری باشد که بر روی ادبیات غنی تولید شده در حوزه هنری انقلاب اسلامی به عنوان زیر بنای تولید آثار نمایشی دست بگذارد.
* و بنا دارید صرفاً سراغ کتابهای انتشارات سوره مهر بروید، آنچنانکه «کاتب اعظم» و «سوران» بر این اساس ساخته شد؟
- در حال حاضر سریال «قرارگاه سری نصرت» قرار است با اقتباسی آزاد از چند کتاب ساخته شود که صرفاً به سوره مهر اختصاص ندارد. این اولویت ماست که برای سریالهایی که قرار است بسازیم سراغ کتابهای انتشارات سوره مهر برویم اما به این انتشارات محدود نشدهایم و از کتابهای انتشارات دیگر بهره خواهیم برد.
* درباره نحوه سرمایهگذاری روی سریالها هم توضیح میدهید که فقط توسط سازمان سینمایی سوره انجام میشود یا از بیرون هم سرمایهگذار میپذیرید؟
- برای اینکه طراحی، نگارش و تولید یک سریال از ایده تا پخش به سرانجام برسد، نیازمند سرمایهگذاری جدی و مشخص است. بخشی از این سرمایهگذاری بخصوص در مرحله طراحی و نگارش توسط سازمان سینمایی سوره انجام میشود و بصورت طبیعی برای اینکه تعداد آثار تولید شده به لحاظ کمی با توجه به ظرفیتهای موجود افزایش یابد، ما از سرمایهگذاری و مشارکت دیگر سازمانها و نهادها هم استقبال میکنیم. به طور مثال برای ساخت سریال «سوران» سازمان صدا و سیما اصلیترین سرمایهگذار پروژه برای تولید این مجموعه بود و چند نهاد و سازمان استانی در بخش تبلیغات پروژه مشارکت داشتند. در استفاده از ظرفیتهای استانی شاید این مشارکتها به لحاظ ریالی قابل توجه نباشد، اما همافزایی و استفاده از ظرفیتها به هر اثری کمک میکند که به اهداف و جامعه مخاطبانی که تعریف کرده است نزدیکتر شود. «سوران» با توجه به قصه و فضایی که داشت، میتوانست برای مردم کرد زبان جذاب باشد و ما سعی کردیم در حد توان، با تبلیغات محیطی در استانهای کردستان و کرمانشاه از این امکان استفاده کنیم.
* تبلیغ محیطی برای سریالی که از تلویزیون پخش میشد، چه منطقی داشت؟ این سوالی است که مدام درباره سریالها مطرح میشود.
- با توجه به حجم پروژهها و محتواهایی که تولید میشود، رقابت برای معرفی این تولیدات به مخاطب هم سختتر شده است. پس برای معرفی میتوان از همه ابزارها و امکاناتی که در اختیار است، استفاده کرد. تبلیغات فضای شهری هم یکی از همین ابزارها است که بهدلیل همان رقابت سختتر سراغش میروند. اگر تعداد محتواها و شبکههایی را که پیش از این روزانه سراغ آنها میرفتیم و به آنها دسترسی داشتیم، با امروز مقایسه کنیم، تعدد شبکهها و تولیدات و حتی پلتفرمها هم رقابت را سخت کرده است. زمانی در شبکه نمایش خانگی و در پلتفرمها ۱ یا ۲ سریال وجود داشت که بهصورت هفتگی پخش میشد اما در حال حاضر هر یک از این پلتفرمها تولیدات اختصاصی خود را دارند. تنوع این این آثار از یکسو و معرفی و تبلیغ آنها از سوی دیگر باعث شد که امکانات مختلفی برای تبلیغ بهکار گرفته شود.
کمپین مشترک که بین مجموعه «سوران» و کتاب «عصرهای کریسکان» در نمایشگاه کتاب با زحمت و برنامهریزی دوستان ما در واحد جریانسازی و تبلیغات سازمان سینمایی سوره اتفاق افتاد، نمونهای است که شبیه به آن را حداقل در ارگانهای دولتی سراغ ندارم * یعنی معتقدید که هزینه کردن برای تبلیغ میدانی یک اثر منطق اقتصادی دارد؟
- بله فکر میکنم با توجه به هزینههایی که در روند تولید وجود دارد و نسبت هزینهای که برای تبلیغات صورت میگیرد تا شبکه مخاطبان اثر ساخته شود، این اتفاق گران نیست. هزینه تبلیغات محیطی در اکثر پروژههای ما هم بهصورت حمایتی بوده است. به علاوه اینکه موضوع جریانسازی و تبلیغات یک اثر موضوعی مهم و تخصصی است که هنوز آنقدر که لازم است مورد توجه قرار نگرفته است. سعی سازمان سینمایی سوره بر این است که همان میزان تلاش و ارادهای که طراحی و تولید یک اثر صرف میشود، در تبلیغ آثار هم برنامه مشخصی وجود داشته باشد و از تمامی ظرفیتها استفاده کند. مثلاً کمپین مشترک که بین مجموعه «سوران» و کتاب «عصرهای کریسکان» در نمایشگاه کتاب با زحمت و برنامهریزی دوستان ما در واحد جریانسازی و تبلیغات سازمان سینمایی سوره اتفاق افتاد، نمونهای است که شبیه به آن را حداقل در ارگانهای دولتی سراغ ندارم.
* این پروژهها تاکنون برای شما آورده مالی هم داشته است یا برنامهریزی برای سود مالی هم دارید؟
- برنامهریزی برای آورده مالی هم وجود دارد و ما پروژههایی را طراحی میکنیم که در کنار سریالهای تلویزیونی قرار است آنها را به شبکه نمایش خانگی و پلتفرمها ارایه دهیم. در واقع اساس طراحی یک پروژه برای اینکه بتواند به مخاطب هدف خود برسد، این است که باید منطق اقتصادی و بازرگانی را هم همراه خود داشته باشد. نمیتوان انتظار داشت که چون سازمان سینمایی سوره یک نهاد دولتی است، پروژه را با هزینه گزاف به تولید برساند و به منطق اقتصادی آن توجهی نداشته باشد. در پروژههایی هم که در حال طراحی آنها هستیم، به لحاظ تنوع ژانر، سطح کیفی، جذابیت و محل پخش و عرضه این موضوع را سعی میکنیم لحاظ کنیم. البته هدف صرفاً به سود مالی رسیدن نیست، بلکه با هدف تشکیل شبکه مخاطب سراغ آن میرویم.
* درنهایت این پروژهها به سازمان صدا و سیما یا پلتفرمها فروخته میشوند؟
- اینگونه نیست که فروخته شود. به طور مثال طرح نوشته شده و یا فیلمنامه به نگارش درآمده را به سازمان صدا و سیما ارایه میدهیم و بعد از اینکه تصویب شد، قرارداد شکل میگیرد. در نسبت با پلتفرمها هم قرارداد به همین ترتیب است. در این مدل قرارداد هم نظارت مالی از سمت سازمان وجود دارد و هم فیلمنامه طبق یک روند مرسوم پیش میرود. یعنی فیلمنامه «سوران» از ابتدا در صدا و سیما تعریف شد و با نظارت سازمان جلو رفت. البته به واسطه تغییر مدیران در صدا و سیما وقفههایی هم در آن افتاد. اما این فیلمنامه در آنجا تعریف شد، روند پیشرفت به منطق تولید رسید و به نوعی برای آن برآورد تعیین شد. سپس برآورد به تصویب رسید و از محل قرارداد اصلی تامین و ساخته شد.
* ناظر کیفی از سوی صدا و سیما هم داشتید؟
- در قراردادی که بسته شد ناظر کیفی نداشتیم و صرفاً فیلمنامه با نظارت به نگارش و تصویب درآمد.
* نکتهای نسبت به سریالهایی که در خارج از سازمان صدا و سیما ساخته میشود وجود دارد که به لحاظ محتوا، ممیزی و برخی از ملاحظات دست سازندگان بازتر است. این نکته درباره آثار سریالی سازمان سینمایی سوره هم وجود داشت؟
- درباره «سوران» اینچنین نبود و ممیزی سازمان همان استانداردهای خود صدا و سیما بود. مواردی را هم داشتیم که از نظر سازمان صدا و سیما قابل پخش نبود که در برخی موارد گفتگو کردیم و حل شد و برخی هم منطقی بود. یعنی نکات مورد نظر آنها درست بود و ما کار را اصلاح کردیم. من این تفاوت را درباره پروژههای خودمان با سریالهای داخل سازمان صدا و سیما ندیدم اما ممکن است این تفاوت نسبت به پروژههای دیگر وجود داشته باشد.
* به لحاظ موضوعی قرار است فقط بر موضوعات مذهبی و انقلابی یا دفاع مقدس تمرکز داشته باشید یا به سوژههای اجتماعی و دیگر موضوعات هم میپردازید؟
- اینگونه نیست که فکر کنیم کاری که با حوزه هنری نسبت دارد فقط موضوعات تاریخ انقلاب، تاریخ معاصر یا دفاع مقدس هستند یا صرفاً باید درباره شهدا سریال بسازیم. نهادهایی مثل انجمن انقلاب و دفاع مقدس وجود دارند که این تعریف و قید برای آنها است که صرفاً آثاری را با موضوع دفاع مقدس تولید کنند. اما سازمان سینمایی سوره و مرکز سریال سوره این قید را ندارند. ما فکر میکنیم سریالی که در نسبت با منافع ملی است، میتواند ضرورت ساخت پیدا کند. در این تعریف، هر ژانری میتواند مورد توجه قرار گیرد، مهم جذابیت طرح، مضمون و رویکرد آن و تواناییهای فنی ارائه دهنده است. طبعاً در تولید آثار مرکز سریال سوره یک نظامنامه محتوایی مشخص وجود دارد که لزوماً محدود به موضوعات مذهبی و انقلابی صرف نیست.
* این پروژهها در مرحله احتمال و امکان است یا چنین موضوعاتی را در حال حاضر در دستور کار دارید؟
- ما در حال حاضر، یک اثر در ژانر کمدی ورزشی در پیش تولید داریم. در مرحله نگارش هم یک فیلمنامه پلیسی، ۲ اثر در ژانر تاریخی- حماسی، یک اثر در ژانر علمی-امنیتی داریم. به علاوه مشغول طراحی و نگارش پروژههایی با نگاه به معضلات اجتماعی هستیم. اتفاقاً این آثار فضایی صریح و انتقادی دارند و فکر میکنیم حوزه هنری باید این آثار را به تولید برساند.
* میتوان گفت کدامیک از اینها جدیتر است و بعد از سریال «قرارگاه سری نصرت» وارد پیشتولید خواهد شد؟
- در کنار پروژهای که در سوال قبلی به آن اشاره کردم که در مرحله پیش تولید قرار دارد، ما در حال حاضر تعداد قابلتوجهی پروژه درحال نگارش داریم. همچنین بر اساس تدوین برنامهای میدانیم کدام پروژه با چه سرعتی پیش میرود یا به تولید میرسد، اما تولید هر یک بر اساس اینکه سرمایهگذار یا خواهان آن در تلویزیون باشد یا پلتفرمها متفاوت است و باید دید چه قراردادی شکل میگیرد. همچنین پروژهای داریم که اقتباسی از رمان «ماتی خان» نوشته عبدالرحمن اونق است که در منطقه ترکمن صحرا میگذرد و بعد از «سوران» و «قرارگاه سری نصرت»، سومین عنوان از مجموعه آثار مربوط به جغرافیای مظلوم خواهد بود.
اینجا جوان بودن یا حرفهای بودن عوامل خیلی مدنظر نیست و الویت اصلی حراست از کیفیت و محتوای هر متن است و لازم به ذکر است که استفاده از عوامل حرفهای بهمعنای گرانقیمت شدن کارها نیست * درباره کارگردانانی که با آنها کار میکنید برایمان بگویید. شاید تصور این بود که با چهرههای ناشناخته و استعدادهای جدید کار میکنید، اما برای «سوران» با سروش محمدزاده کار کردید و یا سریال «قرارگاه سری نصرت» توسط مهدی جعفری ساخته میشود.
- ماموریتی برای مراکزی مانند باشگاه فیلم سوره در زیرمجموعه سازمان سینمایی سوره وجود دارد که در فضای تجربی، فردی در کنار یک چهره حرفهای حضور داشته باشد و از نقطهای به نقطه دیگری برسند، اما این ماموریت برای مرکز سریال سوره وجود ندارد. ما پروژههای متعددی داریم که فکر میکنیم اتفاقاً باید عوامل حرفهای را پای این پروژهها بیاوریم. البته الویت اصلی ما به عنوان یک سازمان تولید، همکاری با عواملی است که متون تهیه شده را با کیفیت درست به اجرا در میآورند. در اینجا جوان بودن یا حرفهای بودن عوامل خیلی مدنظر نیست و الویت اصلی حراست از کیفیت و محتوای هر متن است. لازم به ذکر است که استفاده از عوامل حرفهای بهمعنای گرانقیمت شدن کارها نیست. به طور مثال سریال «سوران» در نسبت با پروژههای مشابه چه در تلویزیون و چه در پلتفرمها کم هزینهتر بود. میتوان گفت هوشمندانه طراحی شد و هزینهای که برایش صورتگرفت، ارزانتر از نرخ رایج بود.
* میتوانید مبلغ را بگویید؟
- میگویم، اما گفتن عدد میتواند حاشیهساز باشد.
* من سالها خبرنگارم و یک پرسش همیشه همین بوده است که چرا اعلام مبلغ هزینه ساخت پروژهها عجیب است؟
- اصلاً عجیب نیست، اما بخشی از آن به برخورد رسانهها بازمیگردد که وقتی عدد بیان میشود برخورد آنها و به تبع آن مواجهه مخاطب با اعداد و ارقام تخصصی نیست.
* درباره یک فرایند صحبت میکنیم و اگر اعلام بودجه سریالها به تعبیر اهالی فضای مجازی عادیسازی شود، به یک معیار بدل میشود و این چالشها به وجود نمیآید.
- مثالی میزنم که به نظرم رد سخن شماست. سالهاست تلویزیون درباره برنامههای نمایشی و غیر نمایشی آماری میدهد که بهصورت صریح و مشخص این اعداد و ارقام اعلام میشود. درست است؟
* خیر. مساله همین است که نسبت به نظرسنجی صدا و سیما هیچگاه فرایند شفافی اعلام نشده است. حتی خود صاحبان برنامهها و آثار، آماری را که درباره این تولیدات از طرف مرکز تحقیقات صدا و سیما اعلام میشود، قبول ندارند.
- یعنی شما حواشی را نتیجه عدم صراحت میدانید؟
* منطق نظرسنجی مشخص است. در کنار خبر باید یک فایلی وجود داشته باشد که من رسانهای اگر بخواهم صحتسنجی کنم، بتوانم صفر تا ۱۰۰ چارت نظرسنجی و کمیتهایی را که قابل بررسی است، بر اساس آن مقایسه کنم. نمیگویم همه کمیتها باید وجود داشته باشد، اما باید قابل احصا باشد. بزرگترین ایراد آن هم این است که با خود تلویزیون بسیار متفاوت است.
- شما میتوانید کاری داشته باشید که مخاطب اصلی آن فراتهران باشد، یعنی مردمی که بهصورت سنتی آثار را از تلویزیون دنبال میکنند. محل رجوع این افراد تلوبیون نیست. بازدید اثری که چنین مخاطبی دارد، میتواند با یک اثر مشابه خود در شبکه دیگر و با توجه به مخاطبی دیگر تا حدود زیادی متفاوت باشد. با این حال من این جمله را قبول دارم که نبود شفافیت در موضوعات باعث گمانهزنی و شک و شبهه و تردید میشود، اما بخش دیگر را به سمت رسانهها برمیگردانم که برخورد تخصصی با اعداد و ارقام ندارند.
* و رقم تولید سریال در نهایت چقدر شد؟
- رقم تولید سریال «سوران» برای ۱۸ قسمت ۴۵ دقیقهای حدوداً ۳۰ میلیارد تومان بود که در تلویزیون بودجه پایینی برای تولید چنین اثری به حساب میآید. اصلیترین علت این مدیریت منابع، طراحی درست و منطقی پروژه توسط تهیهکننده بود. توجه لازم به موضوعاتی که شاید در ابتدا خیلی مورد توجه قرار نمیگیرد و سازمانهایی را که منابع دولتی دارند به تکاپو برای مدیریت هزینهها نمیاندازد، بصورت مستقیم روی بودجه تاثیر جدی میگذارد؛ از برنامهریزی درست در استفاده عوامل و انتخاب لوکیشنها گرفته تا استفاده از ابزارهای دیجیتال. اینها مواردی است که شاید همیشه چون پول فراهم بوده، به آنها بهصورت حرفهای و تخصصی فکر نکردهایم. به نظرم یک دستاورد دیگر که پروژه «سوران» برای ما داشت این بود که بسیاری از دفاتر و مراکز حوزه هنری در کنار هم حول تولید یک پروژه قرار گرفتند. انتقادی که در سالهای اخیر به حوزه هنری وارد میشد این بود که دفاتر و بخشهای مختلف آن بهصورت جزیرهای کار میکنند، اما برای این سریال، انتشارات سوره مهر کتاب، اسناد و تحقیقات را در اختیار ما گذاشت، مرکز موسیقی حوزه هنری، تولید قطعه موسیقی تیتراژ سریال را برعهده گرفت، حوزه هنری استان کردستان و یاسوج و مرکز مستند سوره در بخشهای دیگری از سریال با ما همکاری داشتند. این موارد جزو دستاوردهای سریال محسوب میشود و همه اینها به خدمت همان طراحی هوشمند برای هزینه درست پروژه درآمدند. من از گرانی یا ارزانی حرف نمیزنم اما میگویم برای این پروژه بر خلاف غالب آثاری که در این صنعت تولید میشود، اسراف صورت نگرفت. از طرف آقای فرآورده هم این نگاه صنعتی به تولید پروژه وجود داشت که ما هم استقبال کردیم. اینکه با توجه به آوردهای که هر انتخاب و هزینهاش برای پروژه دارد تصمیم بگیرید، قدمی است به سوی مدیریت درست منابع. نمیشود مثلاً هزینهای را که برای صحنه و فضاسازی پروژه لازم است در جای دیگری هزینه کرد. این سریال حدود ۹۰۰ پلان ویژوآل داشت. بخش عمدهای از طراحیهای ما در این سریال بر اساس هوش مصنوعی و مدلسازی دیجیتال پیش رفت که اینها هم باز توانست از هزینههای اضافی کار جلوگیری کند.
* «سوران» در معرفی چهرههای جدید بازیگری موفقیتی کسب کرد؟
مرسوم و قابل بررسی است که پلتفرمهای درجه یک و سازمانهای تولید حرفهای، غالباً در پروژههای بزرگ خود ستارهساز بودهاند تا اینکه بخواهند سمت بازیگران و چهرهها بروند. اینجا اما مدام سراغ یک لیست محدود از بازیگران میروند و همین الان اگر نظرات مردم را درباره بازیگران برخی سریالها بخوانید نسبت به حضور مداوم و پرتکرار برخی از بازیگران انتقاد دارند. بنابراین هر چند در ابتدا این نگاه از سمت مرکز سریال سوره به عنوان طراح و مولف پروژه وجود نداشت، اما با گفت و گوهایی که با تهیه کننده انجام شد و زحمت تیم تولید به یک مسیر تفاهم شده رسیدیم و استفاده از بازیگران مستعد و کمتر شناخته شده را به استفاده از بازیگران چهره و تکراری ترجیح دادیم. اینکه چقدر موفق بودیم و چقدر به دل مخاطب نشست را طبعاً من نباید بگویم، ولی آنقدری که باز خورد گرفتیم و اهل قلم نوشتند، پروژه «سوران» در این حوزه موفق بوده است.
این گروهکها در درجه اول نسبت به مردم کردستان و در درجه بعد به ایران ظلم و جنایت کردند. وقتی اینها نشان داده میشود، این گروهکها دردشان میآید. برخی از سایتهای رسمی آنها شروع به سر و صدا کردند و حتی دیدم به ما لقب مزدور داده بودند * در زمان پخش سریال نکتهای شنیدیم که ظاهراً نوچههای کومله فشاری به عوامل سریال برای جلوگیری از پخش آوردند. این فشارها محسوس بود یا صرفاً شیطنتی در فضای مجازی بود؟
- زمانیکه ما کتاب «عصرهای کریسکان» را انتخاب کردیم قصد داشتیم به روایتی که کمتر به آن پرداخته شده است در زمان ابتدای انقلاب و در یک جغرافیای خاص و استراتژیک حرف بزنیم. ما فکر کردیم درباره این برهه از زمان جریانهای زندهای که وجود داشتهاند در آثار نمایشی کمگویی شده است. قصههای جذابی هم نوشته و توسط انتشارات سوره مهر هم چاپ شده است اما این قصهها کمتر به آثار نمایشی راه پیدا کردهاند. ما کمتر از این جغرافیاهای مظلوم حرف زدهایم حتی در قصه سریال «قرارگاه سری نصرت» هم بیشتر از شهید هاشمی، قرار است درباره زیست بوم آن مکان خاص و آدمهای آن جغرافیا حرف بزنیم. در آن سریال عربهای ایران سوژه ما هستند، نه صرفاً علی هاشمی که البته فردی موثر و جذاب در میان آن جمع است. در «سوران» هم به همین تاریخ پرداختیم و طبیعی است که وقتی درباره یک تاریخ حرف میزنیم، موافقان و مخالفانی پیدا میکند. این گروهکها در درجه اول نسبت به مردم کردستان و در درجه بعد به ایران ظلم و جنایت کردند. وقتی اینها نشان داده میشود، این گروهکها دردشان میآید. برخی از سایتهای رسمی آنها شروع به سر و صدا کردند و حتی دیدم به ما لقب مزدور داده بودند. روایت مستند و واقعی تاریخ از تحریف و جعل آن جلوگیری میکند. ما سعی کردیم از تاریخ و قصههایی که اتفاق افتاده است و قهرمانیها و رشادتهای مردم کردستان در نسبت با خاکشان بگوییم. این آدمها مظلوم و غریب بودند و امثال سعید سردشتیها بسیار در این خطه بودند که گمناماند.
* از آن جایی که میدانم رصد میدانی داشتهاید آیا بهرغم همه این جوسازیها خود مردم کردستان دچار چالش نشدند؟
- خیر. حتی با ارتباطی که با آدمها گرفته بودیم، فهمیدیم که رضایتمندانه از پروژه حرف میزدند، استقبال کرده بودند و سریال برایشان جذاب بود. خود خانواده آقای سعیدزاده هم رضایت داشتند و حتی قبل از پخش سریال آن را پیش برخی از استادان و صاحب نظران حوزه کردستان که بردم جزییات طراحی صحنه و لباس و لهجه برایشان رضایتبخش بود و به ما دلگرمی دادند. با تجربهای که داشتیم امکان ساخت آثاری شبیه به «سوران» با توجه به تنوع فرهنگها جغرافیا و اقوامی که داریم از سوی حوزه هنری وجود دارد. این جذاب است که بتوانیم برای اقوام مختلف مثلاً برای آذریزبانها و یا بلوچها و دیگر اقوام ایرانی قصه بسازیم. این اقبال از طرف حوزه هنری وجود دارد و امیدوارم حمایتها هم برای ساخت چنین آثاری صورت بگیرد.
* «سوران» فصل دومی هم خواهد داشت؟
- «سوران» بخشی از کتاب «عصرهای کریسکان» را مورد استفاده و اقتباس خود قرار داده است. این پروژه و این کتاب ظرفیتش را داشتند که بخش بیشتری را روایت کنند و مخاطب شبهای بیشتری قصه آدمهایش را دنبال کند که خب به خاطر محدودیت منابع، مجبور بودیم که نقطه پایانی را با ۱۸ قسمت بگذاریم. اینکه فصل دوم خواهد داشت یا خیر، بستگی به یک طراحی مجدد برای شروع و تامین منابع و حمایت مالی دارد.
نظر شما